کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

شرکت در کارزار علیه طرح استاد شاگردی، پایبندی به دفاع از حقوق کار درایران است!

                         




                

 

شرکت در کارزار علیه طرح استاد شاگردی، پایبندی به دفاع از حقوق کار درایران است!

 

کمیته راهبریِ کارزار علیه «طرح استاد شاگردی با ارسال پیامک هایی در راستای برانگیختن حمایت از این کارزار برای کارگران و فعالان کارگری تلاش دارد تا اهمیت ضرورت ابطال این طرح را برای جامعه کارگری و فعالان آن نشان دهد. از جانب دوستی در پاسخ به یکی از این پیام ها عبارتی برایم فرستاده شد این پاسخ چنین است:

«دنیا پر از تباهی است نه فقط به خاطر  وجود آدم های بد؛  بل به خاطر سکوت آدم های خوب!»

به راستی در پس این سکوت دردناک چه چیزی پنهان است؟ چرا به رغم پیام آشکار طرح استاد شاگردی دربرقراری مناسبات برده داری نوین؛ دربهره کشی آشکار فرد از فرد، در نقض حقوق شناخته شده و بنیادین کار و در نفی هرگونه مقررات و هنجارها در مناسبات کار؛ در برابر این هنچار شکنی آشکار و این تجاوز افسار گسیخته به حقوق کار این گونه بی تفاوت هستیم .

روزانه ده ها رسانه نوشتاری، دیداری و شنیداری، ده ها گروه و سازمان و حزب و سامانه اینترنتی فردی و گروهی به هوا داری از کارگران و ستم هایی که سرمایه داری در حق آنان  روا می دارد داد سخن می گویند اما با کمال تاثر و تعجب اخبار رویداد هایی در رابطه با ابطال این طرح خانمانسوز جز ازسوی چند رسانه انتشار نیافته است.

غیر ممکن است که این گروه ها و دسته جات مدافع کارگران اهمیت تاثیر این گونه طرح ها را بر زندگی کارگران درک نکنند و بعید است که ندانند پیامد چنین طرح هایی چه آسیب هایی نصیب کارگران اعم از زن و مرد، کودک و نوجوان ،جوان ومیانسال خواهد کرد و ساده لوحانه است چنین تصور شود که این گونه طرح ها بنا به ادعای طراحان آن در راستای ایجاد اشتغال و توسعه و کاهش تصدی گری دولت و ادعا هایی از این قماش است. با این همه آیا این سکوت معنا دار است؟

اگر نمایندگان کارگری در مجلس قانون گزاری در برابر تصویب، ابلاغ و اجرای طرح استاد شاگردی سکوت کردند و پرسشی از دولت مدعی عدالت و مهر ورزی نکردند قابل درک است چرا که سال ها است که نسبت به این گونه اقدامات نظیر خروج کارگاه های دارنده پنج کارگر از شمول قانون کار، خروج کارگاه های دارنده تا ده نفر از شمول قانون کار ، تعیین حد اقل دستمزد بدون رعایت ضوابظ مندرج در قانون کار و بدون مشارکت ذی نفع ها در شورای عالی کار طی سنوات متمادی و موارد گوناگونی که به نقض آشکار حقوق کار منجر گردیده است بی تفاوت بوده اند و بدیهی است که از وجود چنین طرحی اعلام بی خبری کنند ! ضمن آنکه خود مجلس با حمایت بیدریغ از دولت های نهم و دهم در عمل چشم بر روی تصویب هر گونه مصوبه ای از سوی این دولت ها که حقوق کارگران را چه از منظر قانون کار و چه ازمنظر قانون اساسی نقض کرده است ؛ بسته و می توان گفت که حتی حقی فراتر از حقوق این  نهاد را به وی تفویض کرد که نتیجه آن نوعی قانون گزاری مانند تصویب «طرح استاد شاگردی نوین» است که هم قانون کار را نقض می کند و هم  قانون اساسی را وسایر قوانین مرجع را. 

اگر کانون عالی شوراهای اسلامی کار و کانون عالی انجمن های صنفی تا کنون علیه این طرح غیر قانونی،طرحی که مغایر قانون کار است و آن را نقض می کند، طرحی که تمامی حقوق کار را نشانه گرفته است، سکوت اختیار کرده اند و بی تفاوت نشسته اند، عجیب نیست. چون اولی(کانون عالی شوراهای اسلامی کار)در راستای سیاست خانه کارگر و نزدیکی آن با آقای ریبعی وزیر کار طبیعی است که زیاد موافق طرح موضوعات الزام آور برای دولت جدید نباشند و دومی ( کانون عالی انجمن های صنفی ) هم با توجه به همکاری بی قید و شرط با دولت قبلی و حمایت از وزیر کار آن حتی در مورد بدترین تصمیمات آن وزارت خانه نظیر انتصاب مرتضوی بر صندوق تامین اجتماعی، بدیهی است که در موضع انفعال قرار گیرند مگر آنکه با انتخابات اخیر این کانون شاهد دگردیسی واعلام مواضعی غیر از آنچه تا کنون داشته است باشیم.

 اما این همه ماجرا نیست چرا که بسیاری از تشکل ها و فعالانی هم هستند که نسبت به مواضع گوناگونی اظهار نظر می کنند موضوعی چون اظهارات معاون وزیر در باره شیک سازی هویتی افراد یک طبقه مهم اجتماعی آنها را برمی انگیزد اما گویا تحقیر نام کارگر به شاگرد بار طبقاتی آن را بالا می برد و اشکالی ندارد حتی اگر منجر به برقراری مناسباتی گردد که افراد این طبقه بزرگ اجتماعی را به فقر وفلاکت بیشتری دچار سازد !

ممکن است برخی نگران آن باشند که چون کارزار علیه این طرح از سوی کمیته ای طرح شده است که بخشی از آن مجمع عالی نمایندگان کارگری و بخش دیگر  فعالان مستقل هستند؛ این ائتلاف مقبول نیست چرا که مجمع عالی نمایندگان دولتی  ودست ساز است . یا اینکه چون این کارزار از طرف سازمان های مستقل کارگری طرح نشده است پس اعتبار لازم را برای حمایت به دست نمی آورد و یا اینکه این گونه همکاری ها ممکن است چتر وابستگی را بر سر جنبش کارگری بگستراند ؛ پس در مقابل سکوت را پیشه کنند و در نتیجه این سکوت و رضایت در برابر تصویب این گونه طرح ها و اجرای آن دیگر نه از تاک نشان ماند و نه تاک نشان !

دغدغه داشتن یک جنبش مستقل کارگری اگر موجب هراس از وابستگی احتمالی آن از هر گونه عمل مشترک با نیروهایی که پتانسیل های لازم را برای کارزار علیه مصوبات ضد گارگری دارند؛ گردد  بی تردید به ادامه تشتت در جنبش کارگری، چند پارگی در آن، ضعف بنیه و پذیرش آنچه گفتمان غالب دیکته می کند خواهد انجامید.

یاد آوری برخی از رویداد های کلان سیاسی و ائتلاف های ناشی از آن (هرچند که موافق آن نبوده باشیم)در این جا خالی از لطف نیست.  وقتی بخشی از جامعه پذیرای ائتلاف  برسر موضوعات کلان چون انتخابات از پاره ای حقوق خود به امید دستبابی به شرایط بهتر آینده چشم می پوشد،قطعا یقین کامل ندارد که برنده انتخابات این ائتلاف است و یا اینکه به شرط پیروزی ائتلاف شریک سیاسی سهم دیگران را داوطلبانه خواهد پرداخت. طبعا اگر این نیرو های درگیر در اتئلاف سیاسی توان ساماندهی شرایط مطلوب و مورد نظر خود را داشتند و از موضعی حداقل برابر  می توانستند موقعیتی بهتر را برای خود و برنامه هایشان رقم زنند حتما یا ائتلاف با نیروهای امتحان پس داده را نمی پذیرفتند و یا با تامین برتری و هژمونی خود این گونه ائتلاف ها را سامان می دادند .

سال هاست ایده خودی و غیر خودی در تمامی کشور ما سایه ای بختک وار انداخته است و اکنون بنا به دلایل بیشماری که ذکر آن ها از حوصله این مطلب خارج است این سایه اسیر تندباد هایی است که چاره ای جز رخ بر بستن از دیار ما را ندارد. اما متاسفانه این ایده به مانند هر پدیده فرهنگی دیگری اثرات ناخوشایندش در زندگی ما به جای گذاشته است و تمامی جنبش ها و خرده جنبش ها هم از این قاعده نامربوط  بی نصیب نمانده اند تا بدان پایه که یک کارزار علیه یک بی قانونی آشکار را به صرف آنکه کمیته راهبری آن را ترکیبی دلخواه نمی یابند؛ تحریم می کنند و یا به سکوت برگزار کرده و یا در بهترین حالت با نگرانی به تردید در  شرکت یا عدم شرکت در آن دچار می شوند .

هربرنامه از سوی یک ائتلاف در صورتی قابل سنجش است که در فرایند و انجام کار  نتایج معینی به دست آورد که آن نتایج قابلیت ارزیابی و ارزش گذاری باشد . با گمانه زنی و قضاوت و پیشداوری تنها به محافظه کاری و حفظ شرایط موجود کمک خواهد شد . طرح استاد شاگردی نوین نه تنها هیچ گونه وجاهت قانونی ندارد بل که به خودی خود به دلیل واپسگرایی و عقب ماندگی چه بسا قابلیت اجرایی محدودی هم داشته باشد اما تصویب و اجرای این گونه طرح ها فرمولی است برای ناکارآمد کردن حقوق کار در مناسبات و روابط کار در آینده . تمرینی است برای سرمایه داران و نمایندگانشان برای نفی و نقض همه حقوق و دستاوردهایی که به هر ترتیب نصیب کارگران ایران شده است این طرح و نظایر آن نه تنها به حقوق کار تعرضی جدی دارد بل که به حقوق کودک و نادیده گرفتن آن،به حقوق زنان هم به واسطه آنکه بخش قابل توجهی از نیروی کار کشور هستند، به حقوق شاغلین از بابت تهدید امنیت شغلی آنان، به حقوق اساسی همه مردم از بابت نادیده گرفتن وظیفه دولت در قبال قانون اساسی که حق تحصیل را برای مردم رایگان میداند، که وظیفه دولت  به فراهم آوردن امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی برای احراز مشاغل را قرار داده است نیز چشم  طمع  دوخته است.

این کارزار اما حداقل تلاشی است که می تواند نشان دهد ما تا چه اندازه نسبت به حقوق خود و آینده فرزندان مان واقفیم و به آن اهمیت می دهیم. امروز مقابله با قانون زدایی در روابط و مناسبات کار از اهمیت بالایی برخوردار است قانون زدایی در روابط کار به معنی قانون زدایی در همه شئونات زندگی فردی و اجتماعی ماست. همین قانون زدایی موجب آسیب های جدی اجتماعی است آسیب هایی که در محیط های کار کلید خواهد خورد و با از میان رفتن حق برخورداری از بهداشت و ایمنی کار و برقراری بیگاری و بهره کشی از کار دیگران آغاز و پس از آن در خارج از محیط کار سبب ساز بیماری های ناشی ازسلب این امنیت بهداشت و روان و در نهایت به از دست رفتن پشتوانه های مالی خانوار های کارگری خواهد انجامید و پیامد آن رشد بستر و زمینه های مناسب برای گسترش دامنه آسیب های اجتماعی است .

شرکت در کارزار علیه طرح استاد شاگردی، پایبندی به دفاع از حقوق کار درایران است! این کار زار برای ابطال « طرح استاد شاگردی نوین » را جدی بگیریم . این کارزار ، کارزاری است برای غلبه بر یک سال بی تفاوتی در قبال ابلاغ و اجرای این طرح ضد کارگری. این کارزار دعوتی است برای همدلی و همبستگی صنفی و طبقاتی، برای کارگران فردای این کشور و برای صیانت از کرامت انسانی. اگر طرح استاد شاگردی باطل نشود تمامی حقوق بنیادین کار باطل خواهد شد .

 

 

 

َ

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد