کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

"بنیان واقعی خانه کارگر" درخور نقد های بیرحمانه است!

"بنیان واقعی خانه کارگر" درخور نقد های بیرحمانه است!

 

 

پس از برگزاری روز کارگر سال 1380 از سوی خانه کارگر نقدی برآن با عنوان «بنیان واقعی خانه کارگر:“خانه کارگر” و کارگران » نوشتم که در ماهنامه اندیشه جامعه نشر یافت. در آن نقدبه اساسی­ترین ضعف های برگزاری این راهپیمایی و سازمان دهندگان آن به­ تفصیل پرداختم که بنا به طولانی بودن مقاله از آوردن تمامی آن در اینجا خودداری می کنم و تنها به مواردی که نشان می دهد خانه کارگری ها به عنوان یک سازمان مدعی دفاع از حقوق کارگران طی این سال ها نه تنها از رشد نایافتگی در اندیشه و عمل رهایی نیافته بلکه بیش از پیش به اهرم احزاب سرمایه داری حاکم بدل گشته و جز پیشبرد سیاست های مصلحت گرایانه سرمایه داری ایران چیزی را دنبال نمی کند .

پیش از پرداختن به راهپیمایی روز جمعه یازدهم اردیبهشت 1394 بخشی از نقد بنیان واقعی "خانه کارگر"  را بخوانیم

  

بنیان واقعی خانه کارگر:“خانه کارگر” و کارگران

درمراسم برپایی جشن اوّل ماه مه (11اردیبهشت  1380)درتهران، چه در طول مسیر های راهپیمایی و چه درتجمع جلو ساختمان مجلس شورای اسلامی آنچه دیده و شنیده شد حکایت ازاین داشت که “مشت نمونه خروار است”.

علی رغم آنکه مجموعه تحرکات اعتراضی ـ مطالباتی دراین روز نسبت به سالهای گذشته رشدکیفی قابل ملاحظه ای رابنمایش گذارد، امّا ضعف های اساسی موجود درآن هم بیانگر ناتوانی ساختاری ـ معرفتی نهاد بر پاکننده ی آن است.

برای ورود به اصل ماجرا ،ابتدا ضروری است ویژگی مفهومی پاره ای واژه های کاربردی در جنبش مبارزاتی کارگران رامرور کنیم:

یک حرکت اعتراضی می تواند در قالب راهپیمایی ،تحصن یا اعتصاب باشد .

هر چه گستره ی این نوع حرکات عام تر باشد ،نحوه سازماندهی حرکت ،شعار ها و تنظیم اولویت مطالبات ونحوه بیان درخواست ها،عامتر ودر قالب یک برنامه وپلاتفرم مشترک گنجانده می شود.

در حرکت اعتراضی درون یک واحد صنفی، آن چه مورد نظر است مطالبه ای خاص است. آن جا که گرد همایی جمعیتی از کارگران علیه دست اندازی سرمایه داران و نمایندگان آنها منجر به بیان اعتراضات عام و طرح مطالبات و درخواست های صنفی عام می گردد، شعار مطالباتی آن واحد صنفی تابعی از کل و در واقع نمادی از نادیده گرفتن حقوق کار توسط صاحبان سرمایه است. هر چند این نماد در واحد صنفی عمده ترین موضوع است و چه بسا کارگران بر سر آن به تحصن و اعتصاب  دست زنند اما در حرکت کلی تر کارگران این موضوع عمده از نگاه دیگری قابل توجه است بعنوان مثال این خواست صنفی و نحوه مطالبه آن در تجمع کلی تر باز تاب می یابد تا حمایت کل را بر انگیزاند. البته در پاره ای موارد این خواست خاص ممکن است به شعار همگانی و عام جنبش طبقه کارگر فرا روید.

در عین حال سطح شعار های مطالباتی و اعتراض عام، نشانگر میزان درک و شعور طبقاتی و نمایانگر حد رشد و سطح سازماندهی آن است. شعارها، برنامه ها و بیانیه هایی که از گردهمایی ها، راهپیمایی های اعتراض عام در جشن اول ماه مه یا هر جنبش اعتراضی ـ مطالباتی دیگر ارائه می شود اگر فاقد ویژگی ها یی که در پائین بدان اشاره می کنیم، باشد، طبعا نتایج عکس و گاها زیان آوری را بدنبال خواهد داشت این ویژگی ها عبارتند از:

1-هر شعاری بیانگر خواست ویژه ای است.

2- شعارها قدرت بسیج سایر توده های کارگر و همدلی و هماهنگی آنها را داراست و حداکثر تلاش را در رفع پراکندگی دارد.

3- شعار ها دارای پیام برای افکار عمومی است به گونه ای که افکار عمومی در ارزیابی آن به جانبداری از گویندگان شعار کشیده شود.

4- طرف های مورد نظر را در پیشبرد مقاصدشان دچار سستی می کند و در موضع انفعال قرار می دهد و در نهایت موجبات عقب نشینی آن ها را فراهم می سازد.

5-به حداکثر استفاده از قوانین و مجاری قانونی توجه دارد.

6- ضمن بر آوردن خواست های مورد نظر، ظرفیت های لازم را در استقرار کامل آن خواست ها مد نظر دارد.

7- طرح این شعارها با فضا سازی و تهییج معین و قابل هدایت و کنترل همراه است. 

اینکه چگونه شعار هایی با این ویژگی ها مطرح خواهد شد از طرفی بستگی به میزان تشکل یابی، توانمندی تشکل، مقبولیت و مشروعیت آن نزد کارگران، معرفت و دانش طبقاتی نمایندگان و برگزیدگان کارگران، میزان وفاداری آنان نسبت به منافع موکلین و انتخاب کنندگان آنها و از طرف دیگر ارزیابی درست از مطالبات و چگونگی سازماندهی حرکات و جنبش ها و انطباق صحیح آن با شرایط موجود و قدرت و توانایی زمینی کردن ایده ها و نظرات در نزد جمع است.

و علی القاعده تشکیلاتی قادر است این مهم را به پیش ببرد که شالوده درستی داشته باشد و در کوران مبارزات قوام گرفته و در فرایند هدایت جنبش های صنفی ـ اجتماعی به تصحیح  مواضع، ارتقاء دانش صنفی و آزموزه های سندیکایی و اتحادیه ای توجه داشته باشد. و ضمن انتقال مستمر این تجارب و آزموزه ها به جمع کارگران، از آنان تاثیر پذیرد و بر توانایی خود بیفزاید و همواره در مسیر رشد یابنده ای در حرکت باشد.

حال به موضوع اصلی بر گردیم و مشت نمونه خروار را باز کنیم: در روز یازدهم اردیبهشت 1380 کارگران واحدهای تولیدی ـ خدماتی مختلف، با در دست داشتن پارچه نوشته هایی به امضاء شورای اسلامی کار واحد مربوطه،مزین به شعارهایی در گرامی داشت اول ماه مه به سمت مجلس در حرکت بودند. طبق سنوات گذشته، کارگران در دسته های مختلف، شعارهایی متفاوت سر می دادند.

برخی از این شعارها عبارت بودند از“مرگ بر مدیران نالایق” “مرگ بر کار فرما” “مرگ بر ضد کارگر” “کار فرما حیا کن بیگانه را رها کن”-“چیت ری شده فلسطین ـ مردم چرا نشستید”. بلند گو های نصب شده در خبابان منتهی به مجلس نیز شعار هایی به نفع اشتغال، محکومیت بکارگیری نیروی کار خارجی، در حمایت از دبیر کل خانه کارگر، بعضی از مقامات حکومتی منتشرمی کرد و در فواصل بین شعارها سخنان توضیحی پیرامون موارد فوق پخش می کرد و در عین حال ضمن خبر دهی از عدم شرکت کارگران واحدهای خودرو ساز و از جمله ایران خودرو و سایپا بدلیل برقراری اضافه کاری اجباری از طرف مدیران مربوطه، در تقبیح آن مدیران شعارهایی سرداده می شد و البته برخی شعارهای سنگین و طولانی در مورد قرار دادی نیز طرح می شد.اینکه اساسا طرح برخی شعارها بعنوان بخشی از مراسم راهپیمایی و گردهمایی چگونه تهیه و تنظیم شده بود جای سوال دارد.چون حتی کارگران با واژه ها و آهنگ آن نامانوس بودند و در مواردی اصلا همکاری نداشتند. علاوه بر آن شعارهایی که بطــور خود جـوش نیز داده می شد مقبول نمایندگان خانه کارگر نبود و بعضا با شعار های دیگر خنثی می شد.

( لازم به یاد آوری است که خانه کارگری ها در آن سال پاسخی هم به این نقد دادند که آن هم در ماهنامه اندیشه جامعه نشر یافت.)

راهپیمایی روز جمعه 11 اردیبهشت 1394  تفاوت هایی با همان روز در سال 80 داشت . تفاوت عمده  گرد آوری حدود 12هزار کارگر از سراسر کشور به تهران بود خانه کارگری ها عمد داشتند تا فعالان کارگری تهرانی در بی خبری از ساعت ومحل راهپیمایی بمانند و برای پرکردن خلا ناشی از حضور میلیون ها کارگر تهرانی دست به دامن کانون های خانه کارگری در استان های مختلف شدند . گذشته از ترس ناشی از حضور کارگران و فعالان رادیکال در این راهپیمایی ، خانه کارگری ها مطمئن بودند که عموم کارگران استان تهران به این نهاد به عنوان تشکل واقعی کارگران باور ندارند و اگر هم در این راهپیمایی شرکت کنند حتما و قطعا شعار هایی را که از تریبون های این نهاد پخش خواهد شد، سر نمیدهند و شعار های مطالباتی و واقعی خود را فریاد می زنند. البته این امر مسبوق به سابقه سال 1386 است که پس از آن تا امسال سران خانه کارگر  هرگز اصراری هم بر برپایی راهپیمایی نداشتند. با این همه حضور این تعداد از کارگران در راهپیمایی با هر شکل و هدفی هم که صورت گرفت نشان از این واقعیت داشت که خانه کارگری ها از سوی بخش قابل توجهی از نمایندگان جوان برخی تشکل های شورایی و انجمن صنفی و نمایندگان کارگری تحت فشار بسیار بالایی برای برگزاری این روز قرار داشتند. بیشتر نمایندگان محافظه کار تشکل های رسمی امّا از تن دادن به مباحث پیرامون برگزاری این روز  با این نمایندگان جوان ، تنها سکوت می کردند و چشم به دهان سران خانه کارگری تا واپسین ساعات برگزاری این راهپیمایی روزه سکوت مصلحت گرایانه خود را ادامه دادند .

بهر حال راهپیمایی یه ظاهر بدون مجوز کتبی و تنها با توافقات شفاهی مسوولین با خانه کارگری ها  برگزار شد آنچه در گزارشات ایلنا دیده میشود پراگندگی ، بی نظمی و ناپیوستگی جمعیت ویژگی برجسته کار سازمان نایافته ای که فقط قرار است ظاهر و نمایشی از راهپیمایی باشد .

 نقاط اشتراک این راهپیمایی را با آنچه در باره سال 1380  آمد در پارچه نوشته ها و پلاکارد هایی خانه کارگر  که به دست کارگران داده بود و همچنین در قطعنامه منتشره این نهاد می توان دریافت.

در تصاویری که از پلاکاردهای تظاهرکنندگان در رسانه ها و شبکه های مجازی منتشر شده، این جملات به چشم می خورد: «کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن»، «بکارگیری اتباع خارجی مساویست با اخراج کارگر ایرانی»، و «کارفرما حیا کن، اتباع رو رها کن».

در عبارت دوم بند هشتم اساسنامه میخوانیم: « از کار کارگر ایرانی در برابر کارگر خارجی به شدت حمایت شود.»

و گویا مراسم در باره هفته دولت است آنچنان که در بند پنجم قطعنامه  یکی از اساسی ترین مطالبات! کارگران به  آماده باش در حمایت از وزیر کار فراخوانده می شوند:«۵-هر نوع تلاشی با هدف تضعیف و از کار انداختن وزیر برآمده از کارگران را محکوم نموده و حمایت خود از ایشان را اعلام می‌کنیم، کارگران در مقابل این گونه تحرکات بیکار نخواهند نشست.»

.....و درست مانند گذشته هیچ نشانی از مشکلات و مطالبات زنان کارگر به میان نیامد! اساسا کارگران زندانی از نظر خانه کارگر وجود خارجی ندارند ! هیچ اشاره ای در قطعنامه ها از اخراج وسیع کارگران که هرروزه گزارش آن در ایلنا می آید، نشد ! حوادث مرگبار ناشی از نبود ایمنی در کار جایی در قطعنامه نداشت در حالیکه هر هفته تعداد قابل توجهی از این حوادث نظیر آنچه در پالایشگاه شازند اراک رخ داده است را شاهدیم! از کودکان کار و خیابان و ستمی که برآنان رواشده است و به جای نشستن بر میز مدرسه در چهارراه ها می ایستند  ویا ایستگاه هاو قطار های شهری به دستفروشی مشغولند و یا در کارگاههای نمور زیر زمینی به کار اجباری و سیاه گمارده می شوند اثری در قطعنامه خانه کارگری ها دیده نمی شود !

همه این موارد یک سو و دادن آدرس غلط و واژگونه نشان دادن علل بیکاری گسترده بیش از ده میلیون کارگر و نیروی آماده به کار به بهانه وجود کارگران مهاجر افغانی از آنچنان بیرحمی و شقاوتی برخوردار است که هم کارگر ایرانی را می فریبد و هم برادر افغانیش را می رنجاند ! کاری به این نداریم که سابقه کار کارگر افغانی بر جریان حفاری های زمین برای گازرسانی بر پیشانی این صنعت حک شده است و چشم می بندیم بر نشانه های حضور تلاشگر این کارگران در تونل های قطار شهری و سیستم فاضل آب تهران. نادیده هم اگر بگیریم حضور قریب ده درصدی کارگران افغانی را در ساخت وساز انبوه مسکن را درسراسر ایران آیا همه سیاست هایی که در گذشته ای به نام تعدیل نیرو (بخوان اخراج )کارگران ایرانی را خانه نشین میکرد را  این زحمتکشان با خود به ایران آورده بودند ؟ وقتی بازار ایران مالامال از کالای چینی گردید این زحمتکشان افغانی بودند که نقش تجار ایرانی را بازی می کردند؟ بنادر ومناطق آزاد را کارگران افغانی ایجاد کردند تا کار کارگر ایرانی را به یغما غارت کنند؟ «دستور العمل استاد شاگردی»را افغانی ها به زیر مجموعه وزارت کار دیکته کردند تا اعتبار فصل پنجم قانون کار را از میان بردارند و کودکان و نوجوانان و حتی بزرگ سالان را به شاگردی برگمارند؟ وحتما مجلس شورای اسلامی و شخص علیرضا محجوب رییس کمسیون کارگری مجلس را هم همین کارگران افغانی به سکوت در باره «شیوه نامه استاد شاگردی» واداشتند!

چرا "خانه کارگر" از گفتن این واقعیت که بیکاری نتیجه سیاست های به غایت نادرست اقتصادی دولت های گذشته تا کنون است می هراسد؟ چرا وحشت دارند که بگوید این تعطیلی و تخریب زیر ساخت های تولیدی است که موجب اشتغال زدایی و بیکاری گردیده است ؟ چرا ناتوان است از اینکه سرمایه مالی و بورس و بازی های رانتی و اختلاسی گری که بنیان های اقتصاد را چون موریانه جویده است، به مردم نشان دهد و به جای این همه آثار مخرب که سیاست های نئولیبرالی از سویی و فریبکاری پوپولیستی از سوی دیگر به بار آورده اند کارگر مهاجر را عامل برهم خوردن تناسب عرضه و تقاضا در بازا کار نشان می دهد؟

این همه نشان از آن دارد که خانه کارگر و زیر مجموعه آن تشکیلاتی است وابسته به قدرت و هیچ ارتباطی به انتخاب آزادانه و مستقلانه کارگران ندارد و نتیجه رانت و امتیازی است که برای در هم کوبیدن خواست ها و مطالبات واقعی کارگران برقرار گردیده است. خانه کارگر ترمز واقعی برای حضور آگاهانه و فراگیر کارگران در مشارکت های اجتماعی است. خانه کارگر سال ها در سرکوب دستمزد ها نقشی انکار ناپذیر داشته است .

 

نقد جنبش کارگری در ایران با نقد خانه کارگر به سختی گره خورده است. خانه کارگر بعنوان تشکلی موجود که سیاست های آن چون چتری برنهاد مشارکتی شوراهای اسلامی کار و انجمن های صنفی و نمایندگان کارگری سایه افکنده است و برای این نهادها کوچکترین استقلالی برای عرض اندام در حوزه مسایل کلان کارگری نظیر رویداد با اهمیتی چون راهپیمایی روز کارگر قایل نیست . گرچه این نهادها نیز بنا به ویژگی شکل گیری شان بر اساس  قوانین محدود کننده در روابط و مناسبات کار کنونی نمی توانند از استقلال لازم و کافی برخوردار باشند اما به هر ترتیب گروه قابل توجهی از کارگران را نمایندگی می کنند و به هر حال به دلیل مطالبات انباشته کارگران و خطری که امنیت شغلی آن ها را تهدید می کند، همواره چه بخواهند وچه نخواهند قطعا مورد نقد و پالایش قرار خواهد گرفت. همان کارگران این نهادها، نمایندگان واقعی خود را با هر امکان  و شیوه ممکن هر قدر کم تعداد به درون این تشکل های موجود خواهند فرستاد . همچنان که امروز خانه کارگر در هر سه نهاد نمایندگی رسمی (شورا  - انجمن صنفی – نمایندگان) ناگزیر از پذیرش منتقدین سرسخت گردیده است. نمایندگانی که ناگزیر در می یابند "بنیان واقعی خانه کارگر" درخور نقد های بیرحمانه است!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد