کند کاوی مختصر در بحران حاکم بر سازمان تامین اجتماعی
عبارت "صندوق بازنشستگی" ذهن بسیاری را متوجه صندوق و سازمان تامین اجتماعی می کند که به لحاظ جمعیت زیر پوشش به تنهایی از مجموع تمامی صندوق های مشابه بزرگتر است. بحران ورشکستگی این صندوق توجه جامعه را به بحران خطرناکی جلب می کند که در کمین آرامش و تامین زندگی بیش از 5.5 میلیون خانواده های مستمری بگیر و آینده نزدیک به 14 میلیون بیمه شده نزد این سازمان است.
افزایش شمار آسیب دیدگان حوادث و بیماری های ناشی از کار و فقر، ناتوانی، پیری و ازکارافتادگیِ کارگران در کنار با افزایش جمعیت شهرها و نبود امکان تامین اقتصادی این افراد و خانواده ها از تبعات رشد و گسترش صنعت به ویژه در مناطق معدنیِ جوامع سرمایهداریِ اروپای قرن هفده و هجده بود؛ ضرورت پیشگیری از بحران و کنترل شورش کارگران و فرودستان، دولتهای وقت را ناگزیر از پیشبرد سیاستها و اقدامات خاصی میکرد. اولین مصداق پاسخ به این ضرورت اقدام هنری چهارم پادشاه انگلستان(1604) و دستور کسر مبلغی از درآمد هر معدن به منظور خرید دارو و مداوای کارگران آسیب دیدهی همان معدن بود. رشد صنعت و ماشینیزم سبب افزایش جمعیت کارگران بیکار، فقر و به تبع آن رشدجنبشهای اعتراضی و مطالباتی کارگران شد و دولتها را ناگزیر از تصویب و اجرای مقرراتی به منظور حمایتهای حداقلی از کارگران و جبران خسارتهای وارده کرد. بحرانهای حاد سرمایهداری و گسترش جنبش جهانی کارگریِ همزاد آن در دهههای سی و چهل، دولتهای امریکا و انگلیس را به برقراری "نظام تامین اجتماعی" کارگران به عنوان تنها راهکار ایجاد امنیت اجتماعی و تضمین تداوم رشد اقتصادی جامعه مجبور کرد. سرانجام در 1948 مسئله تامین اجتماعی در ماده 22 اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب و این جمله در آن گنجانده شد: “همه افراد به عنوان عضو جامعه حق برخورداری از تأمین اجتماعی را دارند". ادامه مطلب ...
هجوم گسترده علیه حداقل دستمزد، در شرایط بحران همه جانبه چه معنایی دارد؟
در آستانه اسفند ماه 1398 هستیم و درست در آستانه جنجال های بی ثمر سه جانبه گرایی "معمول در شورای عالی کار و براساس قانونی که چگونگی این ساز و کار چانه زنی را معین کرده است، سال ها سیاست حداقل دستمزد سرمایه فرموده، تصویب شدهاست و به رغم همه تلاشهای تعداد انگشت شماری از نمایندگان گردآمده در کانون عالی شورا ها به عنوان دارندگان حق امضای اصلی در میز سه جانبه ی شورای عالی کار و نمایندگان دو تشکل رسمی کانون عالی انجمن های صنفی و مجمع عالی نمایندگان (به عنوان نمایندگان بی امضای کارگران که صرفا نقش مشاورین کانون عالی شوراهای اسلامی کار، در این به اصطلاح سه جانبه گرایی مزدی رابازی میکنند) در همه سالها آنچه مصوب گردید، نتوانست حتی همین نمایندگان را نیز، پس از روزها و ساعتها بحث و گاه مجادله، راضی کند. سخنان و مصاحبههای موجود پس ازمصوبات مزدی هرسال بیانگرآنست که این نمایندگان تنها توانستهاند در محدوده معین وحداقلی نظر کارفرمایان و دولت کارفرمایی، حداکثر رقم را به طرفین بقبولانند. اینست خلاصه آنچه که طی سال های گذشته اتفاق افتاد .
ادامه مطلب ...ساعت شماطه دار
زنگ می زد بی امان
من به او گفتم :
از چه رو شورش کنی؟
گفت:
خواب سنگینت مرا آزرده است
گفتمش :
من تورا بر قرار دیگری بگذاشتم
تو چرا این ساز دیگر میرنی؟
گفت :
ادامه مطلب ...