کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

صلح طلبی یک هویت است ؛ جایزه نماد پذیرش آن

    «برای تهنیت به دریافت "نوبل صلح" به نرگس محمدی و صلح‌دوستان واقعی »

اینکه نوبل صلح تاریخی مملو از تناقض آشکار در مورد گیرندگان آن دارد بی تردید به سبب تعریف‌های  گسترده ایست که از "صلح " در نظر جهانیان  اعم از مردم و دولت‌ها  وجود دارد. این گستردگی در تعریف همواره با عمق و ژرفای متفاوت قابل سنجش بوده و هست. گاه به ترک مخاصمه و آتش بس و پایانِ جنگ دو کشور گفته می‌شود و گاه در اشکال مبارزه با جنگ پنهان و یا جنگ سرد، گاه به جنگ نابرابر بین استبداد حاکم بر یک کشور با مردمی که خواهان رفع استبداد و برقراری آزادیند و گاه تنها بر ای اشاعه فرهنگ صلح از طریق نوشتن کتاب‌ها و مقالات

گاه به رهبر یک کشور با ویژگی امپریالیستی‌اش نوبل صلح تعلق می‌گیرد که تنها بنا به مصلحت حزبی و شخصی به تلاش برای خاتمه دادن جنگ بین دو کشورکوشیده است . گاه به مبارزی از افریقای جنوبی که سالیان عمر خود را در مبارزه با آپارتاید در زندان گذرانده است اهدا می‌شود چون نماد رفع تبعیض و رهایی از جنگ‌های ناشی از تبعیض و نژاد پرستی است . گاه به یک وکیل یا دانش آموخته حقوق به آن دلیل که مدافع زندانیان و از جمله زندانیان سیاسی مبارزه علیه استبداد و دیکتاتوری بوده است . 

 اهدای جوایز و نوبل صلح می‌تواند تاثیرات متفاوتی در رویکردِ آینده، شیوه کنشگری، تعمیق روابط انسانی، عدالت‌خواهانه، آزاد منشی و آزاد اندیشی گیرندگان آن داشته باشد. می‌تواند پس از مدتی تحت تاثیر موارد یاد شده و یا نقیض آن  تبعات مثبت و منفی به بار آورد. بسیار فراوان بوده اند نمونه هایی که این نماد صلح را به سیاست‌بازی گرفته‌اند و بسیاری هم از این نماد برای رواج صلح و دوستی پایدار و آرمان‌های انسان‌دوستانه سود جسته‌اند.

بسیاری از گیرندگان این جوایز از روزولت تا اوباما  از نظر بخش قابل توجهی از مردم جهان فاقد اعتبار صلح طلبی بوده اند، کسانی چون مناخیم بگین و انور سادات تنها چون به صلح تن دادند؛ نوبل صلح را به خانه برده اند. اولی  بی آنکه کشور متبوعش  به طور کلی از جنگ با مردم فلسطین دست بکشد  و دیگری هم با انگیزه‌ی  فرار از شکستی بیشتر به صلح تن می‌دهد و از دیدگاه کمیته  نوبل صلح، به این امتیاز دست می یابند و از مزایای سیاسی آن بهره می برند.

 کسانی  یاسر عرفات و اسحاق رابین که در ترک مخاصمه نه سهم برابر داشتند و نه آرمان مشترک، افرادی چون لخ والسا و نلسون ماندلا که اولی علیه نظم موجود، فارغ از یک آرمانخواهی مترقی  و دومی به شدت ضد تبعیض و نژاد پرستی و برای رهایی از جنگ و خشونت به این جایزه دست یافته‌اند.

راه دور نرویم در ایران خودمان نیز بیست سال پیش شیرین عبادی این نوبل صلح را دریافت کرد.  او امروز در کنار شاهزاده ای از اپوزیسیون ارتجاعی مغلوب که سودای سلطنت دارد، قرار می‌گیرد و از رژیم دیکتاتوری سلطنتی مخلوع دفاع کرده و یادآور به‌اصطلاح ترقیات آن نظام مستبد می‌شود و امروز این نرگس محمدی است که سایه اش براین نوبل صلح افتاده است و این سایه به مراتب سنگین تر از آن نوبل صلحی است که با تعاریف و نسبت های دور یا نزدیک به صلح و صلح طلبی به دیگران داده شده است .

نرگس محمدی برای این نوبل در زندان نیست؛  این زن آزاده برای آرمانخواهی و اعتقاد راسخی که به حقوق بشر دارد از همسر و فرزندان خود چنان دور افتاده ومحروم گردیده که امکان شنیدن صدایشان را هم ندارد و تمام سختی‌های مبارزه را با دیگران که چون او در بند هستند شریک شده است. او از پشت میله‌های زندان رهایی را فریاد می‌زند و برای آن هزینه‌های بسیار از جمله محکومیت طولانی مدت را به جان می‌خرد.

نرگس محمدی پیش از این‌ها و در شرایطی که سایه جنگی دیگر برسر ایران بود؛ یکی از پرچمداران صلح در شورای ملی صلح ایران بوده‌است و همچنین با نهاد " لگام" بر اعدام این حکم ارتجاعی ضد بشری که از انسان‌ها به هر اتهام و جرمی جان می‌ستاند ! شوریده است.

در عین‌حال این رویکردِحقوق‌بشری و صلح‌دوستی ناگزیر از مبارزه‌ی سیاسی است. شخصیتی چون نرگس‌محمدی در شرایطی با استقلال رای و نظر ممکن است در عرصه‌هایی چون انتخابات ریاست جمهوری به دام‌چاله‌ی "بد در برابر بدتر ِ" عهد شکنان و دروغگویانی چون حسن روحانی افتاده باشد؛ یا با همه‌ی ثابت‌قدمی در روند مبارزه در کنار کسانی که اهل سازش و مماشات بوده اند موقتا جای گرفته باشد. آنچه مهم است طی کردنِ روندی با گوناگونی در فرایندهایی که برای عدالت و آزادی است و نزدیکی هرچه بیشتر با مردمی است که این خواست ها را فریاد میزنند. خواسته‌هایی که امروز در شعار زن ، زندگی و آزادی تجلی یافته است.

بدیهی است که اعتبار این نوبل صلح و اعتبار نرگس محمدی تاثیرات متقابل دارند؛ نوبل صلح از اینکه کفه ترازوی صلح دوستان واقعی اش سنگینی بیشتری یابد از اعتبار نرگس محمدی به خود ببالد و نرگس محمدی هم با پایبندی به اصول آرمانی حقوق بشری بدور از آنچه امروز "صنعت حقوق بشر" شناخته شده است! اعتبارش را حفظ کند، آنچه که امروز معرف آنست .

اما آنچه اکنون بیش از هرچیز برای ما اهمیت دارد و نرگس محمدی را به پاس پایبندی  به آن عزیز میداریم: آزادی ، آزادی و آزادی است. آزادی برای حق همگانی بیان بی هیچ حصر و استثنا ، آزادی برای برقراری برابری و عدالت و علیه هرگونه ستم وتبعیض در همه شئونات زندگی انسانی زنان و مردان ایران ؛ آزادی برای نهادینه کردن دموکراسی رادیکال در برایر انواع استبداد و دیکتاتوری و تحمیلِ هرگونه "سلطه سالار"ی اعم از مرد سالاری و سرمایه سالاری و...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد