۱۴ ماه
از همهگیری کرونا در ایران میگذرد. حکومت نه تنها اقدامی موثر برای کنترل چرخه
انتقال و حفاظت از جان شهروندان انجام نداده که از وضعیت به وجود آمده به مثابه یک
«فرصت» برای خصوصیسازی و کالاییسازی بیشتر درمان بهره گرفته است. هزینه بهداشت و
درمان در مقایسه با یکسال قبل ۴۰
درصد بیشتر شده، دارو و درمان به یک «کالای لوکس» دور از دسترس کارگران، اقشار کمدرآمد
و به حاشیهراندهشدگان بدل شده است. در چنین وضعیتی عالیترین مقام جمهوری اسلامی
خرید واکسن از شرکتهای انگلیسی و آمریکایی را «ممنوع» دانسته تا «میدان» برای سودجویی شرکتهای دارویی وصل به
نهادهای حکومتی فراختر شود و هر یک از آنان با وعده «ساخت» یا «واردات» واکسن هم
از منابع عمومی سهم بیشتری بگیرند و هم از تجارت دارو. در نهایت هم وزارت بهداشت و
درمان شرکتهای خصوصی را برای واردات واکسن فراخواند تا بیش از پیش عیان شود؛ در
این میان آنچه که برای جمهوری اسلامی «ارزش ندارد» جان مردمانی است محروممانده از
حقوق اولیه.
در این شرایط
کارزار عمومی «حق بر سلامت عمومی» با خواسته «توزیع شفاف، عادلانه و رایگان واکسن
کرونا و پیگیری حق بهداشت و سلامت همگانی» از سوی گروهی از فعالان در ایران شکل
گرفته است تا در میان وعدههای متناقض حکومت واکسیناسیون عمومی و رایگان همگان را
به یک «مطالبه عمومی» تبدیل کند.پیش
از این نیز گروهی از فعالان کارگری و دانشجویی و تشکلهای صنفی در بیانیههای
واکسیناسیون رایگان
عمومی
را خواستار شده
بودند.
زمانه از دیدگاههای دیگر در باره «اولویتهای جنبش کارگری در ایران»، «حق بر سلامت عمومی» و واکسیناسیون عمومی و رایگان استقبال میکند و میکوشد در گفتوگو با فعالان کارگری و مدنی و کارشناسان این مسئله را به بحث عمومی بگذارد.
حسین اکبری، فعال کارگری در ایران ادامه مطلب ...
باید امیدوار بود. اما بهجای دادن امید کاذب یا وعدهی آیندهای وسوسهانگیز، اما بیپشتوانه و ناروشن به لحاظ چگونگی تحقق، باید بر مبنای تجارب بیش از یک قرن جنبش کارگری ایران و توان بالقوهی آن وظایف و چشماندازهای جاری را ترسیم کرد. این جنبش میتواند انبوه جمعیتِ البته پراکندهی طبقهی کارگر و سایر مزد و حقوقبگیران را دربر بگیرد. چراکه مطالبات و دستورکار روز این طبقه از جمله پایین بودن مزدها، عدمتناسب آن با معیشت خانوارها، تأخیر در پرداخت مزدها و بسیاری از موارد دیگر، و بهطور کلی اعتراض به فقر و شکاف طبقاتی، مطالبات امروز بخش غالب تمامی مردم است. گواه آن، وجود حرکتها وتجمعهای اعتراضی تقریباً هرروزه، اما پراکنده و بدون ارتباط ارگانیک با یکدیگر، است. مقالهی حاضر، تلاشی است در جهت یافتن پاسخ یا طرح دوبارهی این پرسش: «چرا جنبش کارگری ما هنوز چنان که باید توسعهیافته نیست و چرا در موقعیتی این چنین قرار گرفتهایم؟»
ادامه مطلب ...