مقدمه : درنوشتار پیش "سازمانهای جعلی از عوامل موثر درگمراهی و بی سازمانی کارگران" شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت نقد و بررسی شد درعینحال این نقد و بررسی میتوانست پیرامون کاریکلماتور فراخوانی از این "شورا" که: « شورای سازماندهی انتظار دارد که کارگران نفت و تمامی کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، مدافعین حقوق زن، مدافعین حقوق کودک حمایت خود را از این خواستها اعلام کنند و به اتحاد و همبستگی برمحور شعار زن، زندگی، آزادی شکل دهند و به ما بپیوندند.» ادامه یابد بیانیهی اخیر منتسب به کارگران ارکان ثالث نفت این امکان را برای منتقد به نوعی دیگر فراهم آورد که با نقد دوباره این «شورا» به زوایای دیگری از جعل بپردازد نقد و بررسی تکرار تراژیک و همزمان کمیکِ جریانی که می کوشد شعار« کارگر نفت ما _ رهبر سرسخت ما » به نادرست در ذهن ها تداعی شود .
اگرقرار بود لیستی از همان مخاطبین فراخوان به این"رهبر سرسخت" بپیوندند به قطع و یقین باید اثبات موجودیت، مشروعیت و صلاحیت مبارزاتی، پیشاهنگی آن در امر سازمانیابی فراگیر کارگران و سازماندهی مبارزاتِ نفتگران، سازماندهی میدانی و نظری این کارگران در همهی ارکان ثلاثه وبسیاری از نشانه های اطمینان بخش از واقعی بودنش برای آنها محرز گردد. این تنها مشکل نیست ؛ مشکل بزرگتر آنست که این «شورای سازمانده کارگران پیمانی »حتی برخلاف آنچه از خود نمایش میدهد در بین خانواده نفتگران نیز ناشناخته شده و فاقد اعتبار است و این همان چیزیاست که"این موجود" را وامیدارد با ایجاد حواریونی از جنسِخود، مشروعیتی را فراهم کند. بدین خاطر ناگزیری ادامه نقد این به ظاهر«شورای سازمانده اعتراضات...» و پیرامون آن ضرورت بیشتری پیدا میکند. این نوشتار در واقع ادامه بحث " سازمانهای جعلی از عوامل موثر در گمراهی و بی سازمانی کارگران" است .
ادامه مطلب ...