برای آبروی وکالت ایران که اسوه شهامت و استقامت است
برای عبدالفتاح عزیز مردم ایران
برای تو که این روز ها در عین سوگواری برای همایت به روحش سوگند یاد می کنی که هرگز راهی که او داشت که راه شادی آفرینی در این جهان است و راه کمک به مردم را فراموش نمی کنی!
سوگند یاد می کنی که برای خدمت به مردم در راه سرفرازی این مملکت تلاش می کنی!
سوگند یاد می کنی که کاری کنی که مردم همیشه شاد باشند سو گند یاد می کنی که هرگز مردم را فراموش نمی کنی
راه شادی آفرینی در این جهان ، راه کمک به مردم را فراموش نخواهی کرد.
برای تو که دختت همای همه مردم شد ، چون تو مردمی ترین وکیل مردم این خاک هستی و بی تردید مردم قدرشناس در آمدن برمزار همایعزیز، او را چون عزیز خود پنداشتند! این قدر شناسی درچنین گردهمایی سوگوارانه از آن رو جلوه ای ماندگار خواهد یافت که توسال ها پیش قدر این مردم را به نیکی دریافتی و با دانشی که میتوانست ثروت بسیار برایت به ارمغان آورد، به کمک مردمی شتافتی که شاهد بیعدالتی های بیشمار بودند و تو مدافع حقوق آنان شدی و چه رنج ها کزین انتخاب شرافتمندانه و غرور آمیز نصیبت نگردید! آیا هما جز آنچه که توصیف کردی میتوانست باشد ؟
هرزندانی صنفی و سیاسی و عقیدتی بی آنکه تورا و دوستان چون تو را بشناسد، در بند درمییافت که بی هیچ انتظاری از سویت، می تواند در دادگاه از دفاع شجاعانه و جانانهات بهره مند شود، آنگاه که دریافتی بسیاری از احکام ناروا براساس پرونده هایی صادر میشود که متهمین آن پرونده ها بهدلیل ناآگاهی از حقوق خود در بازجوییها به ظلم مضاعف مبتلا میشوند، همت گماشتی و از راههای ممکن و مقدور حقوق مردم را درجایگاه متهم به آنان آموختی! آیا همای تو راه کمک به مردم را جز از منش و روش پدر می توانست بیاموزد ؟
با همه احترامی که برای حقوقدانان می توان قائل بود اما شیوه زندگی همچنان که در همه مردم متفاوت است برای وکلا نیز چنین است. وکلایی دانش خویش را جز در چهارچوب قوانین به کار نمیگیرند ومصلحت آن میبینند که صرفا وکالت را آنطور پیش بزند که چهارچوب های تنگ قانون میسر ساختهاست، وکلایی که محدوده وکالت را برای خود چنان تعریف میکنند که در نزد وجدان خود احساس راحت داشته باشند برخی از پذیرش پرونده های موصوضوعاتی چون قتل و طلاق پرهیز میکنند تا مبادا با تقصیری ناخواسته ناگزیر از داشتن وعذاب وجدان باشند ، پاره ای از پذیرش پرونده های سیاسی و به قول امنیتی ها ، امنیتی سرباز می زنند تا مبادا نوعی سوء ظن را علیه خود از سوی ارباب قدرت برانگیزند، تو اما داوطلبانه برای دفاع از حقوق بشر کوشیده ای و تا کنون سالهایی از عمر پاکت را در زندان سپری کردی. ناخواسته و به حکمی ناروا و ناعادلانه در کنارعزیزانت نبودی که اگر بودی شاید همایت را اکنون داشتیم و به خاک نمی سپردیم ! دیگر چه نیازی به سوگند که این راه را خواهی رفت، جز آنکه قراری باشد برای ما و همگانی که به انسانیت میاندیشند تا هرگز راه کمک به مردم را ترک نکنیم!
برای تو که نه تنها در حرفهی خود راست کردار و درست گفتار و نیک اندیشی که در میدان مبارزه برای صلح، صلحی به سود همگان، فارغ از هرگونه تحمیل و ستم پنهان، صلحی همراه با عدالت و آزادی برابر نیز پیشگام بودهای و خواهی بود. فراموش کردنی نیست در هنگامه ای که آهنگ شوم جنک طلبی از سوی امریکا نواخته میشد و جریانی در داخل کشور نیز براین آهنگ همواره تک مضراب های بسیار خطر ناک می افزود چگونه به ایجاد شورای ملی صلح با کمک سایر علاقمندان این عرصه همت گماشتی و به رغم همه محدودیت های موجود در جلسات برساخت گفتمانی صلح این نیاز همواره وضروری فعالانه شرکت می جستی ! و هماره راه سرفرازی کشور را درصلح رهنمون شدهای! این آموزه های گرانبها را هما جز از پدر میتوانست آمیخته با جان خویش داشته باشد؟
برای تو و همسر و فرزندانت شادی شکوه آزادی را میخواهم که شایسته ترینی. آرزو دارم که به زودی بنیان بیدادگاهی که احکام ناروا را برتو و تمامی عدالت جویان و آزادی خواهان رقم زده است فروریزد !
برای تو با تمام وجودبه احترام می ایستم و به سوگند هایت سوگند وفاداری یاد می کنم .