بیهوده نیست که به قامت کارگران رنج می بافند و رویای گنج در سر دارند!
بیهوده نیست که "دشمن" را نه در فراسوی مرزها که در خانه کارگران جستجو می کنند !
بیهوده نیست که حتی همنشینی برای همدلی کارگرن از یکدیگر را به اشباحی در تاریک خانه تشبیه می کنند که نوری درآن انداخته اند و عاملان "اغتشاشات صنفی "را یافته اند تا ثابت کنند که "دشمنِ" در کمین، همین است !
درست در استانه روز جهانی کارگر در ایران به خانه معلمی در بند میریزند و افرادی را که به خاطر همدلی به خانواده او گرد آمدهاند با رفتاری ناشایست بازداشت و به زندان می برند .
و عجیب آنکه این روزها از صدر تا ذیل هرم قدرت از کارگر و حقوق و نقش او در تولید سخن می گویندو از دشواریهای زندگی اش ! و توصیه به رفع این دشواریها. لابد این دشواری ها را بازداشتشدگان ایجاد کردهاند!
درست سال گذشته در آستانه روز جهانی کارگر شبیه همین رفتار صورت گرفت و از بازداشت معلمان و کارگران با سناریوی همکاری با جاسوسان فرانسوی(دو کارگراز اتحادیه معلمان ) سناریوی پرآب و تابی ساخته شد و متعاقب آن گروهی از کارگران و فعالان صنفی بازداشت شدند که هنوز هم پروندهی بعضی از بازداشت شدگان باز است گرچه پرونده جاسوسی رنگ باخت اما بهانه ای برای سرکوب تعدادی معلم و کارگر و مترجم و نویسنده گردید و حالا در آستانه روزکارگر این سناریو به شکلی دیگر با زمینه سازی های قبلی تکرار شده است .این واقعیت که هر گونه اجتماع عناصر روشنفکر طبقه کارگر بدون عنصر نیازدوستی و همبستگی اجتماعی معنای دیگری ندارد، کتمان ناپذیر است و بهمین دلیل بیهوده نیست که نهاد قدرت و ارگان های امنیتی تاب چنین همبستگی های اجتماعی را ندارند چون تصور غالب این است که این نوع همبستگی در شرایط کنونی مخاطره آمیز است. دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی به جای پرداختن به ریشهی ایجاد چنین مخاطراتی گویا فقط ماموریت جلوگیری از تبعات بروز اعتراضات احتمالی را دارندکه لابد فکر می کنند این کارگران طرفیت "اغتشاشات"صنفی دارند و باید سرکوب شوند و به همین دلیل از اواخر سال 1400 به اینسو مدام در حال برنامهریزی علیه کنشگران فعال از میان طبقه کارگر ایران هستند .
پرسش اساسی این است که آیا با دستگیری و زندان این کنشگران و ناامنی برای خانواده های آنها نظیریورش به حریم شخصی خانواده محمد حبیبی و خشونت نسبت به حاضرین و دستگیری میهمانان این خانواده مشکلات کشور حل خواهد شد ؟
آیا طبقه کارگر ایران بعد از این اقدامات؛ دارای قدرت خرید متناسب با وضعیت اسفبار حاصل از گرانی و تورم را خواهند یافت؟ و دیگر زمینه "اغتشاشات" از بین خواهد رفت؟
آیا رفع بیکاری فزاینده و ایجاد اشتغال در گرو دستگیری و بازداشت و سرکوب این افراد است ؟
آیا ناامنی شغلی و اجتماعی میلیونها کارگر ایرانی با این اجحافاتی که در حق تعدادی از کارگران میشود، از زندگی کارگران و از جامعه ایرانی رخت برخواهد بست؟
آیا با بازداشت و پروندهسازی و صدور احکام سنگین برای بخش روشنفکری طبقه کارگر ایران، میتوان مناسبات کار و تولید را در حهت رضایتمندی کارگران ایجاد کرد؟ یا برعکس زمینه لازم برای مقرراتزدایی از روابط و مناسبات کار فراهم میشود؟
آیا با این گونه رفتارهای سرکوبگرانه موضوع مسکن کارگران حل خواهد شد و این بحرانیکه تنها حاصل ناکارآمدی دولتهادر جمهوری اسلامی است و سرمایه داران بخش مستغلات برسر مسکن مردم آورده اند برطرف خواهد شد؟
آیا زندانی کردن کارگر و دانشجو و بازنشسته و روشنفکر و وکیل و نویسنده می تواند واقعیت ناکارآمدی دولتها را درهدایت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی برطرف کند ؟
آیا این کارگران مسوول بی بندو باری و بی تدبیری دستگاه های امنیتی و قضایی در برخورد با مفسدان اقتصادی و دزدان و اختلاسگرانند؟ آیا اینفعالان کارگری و خانواده هایشان عاملِ دشمنِ مردم، کشور و امنیت ملی هستند یا آن دزدان و اختلاسگرانی که به راحتی از زیرنگاه به اصطلاح ضابطین امنیت و عدالت میگریزند؟ کدامیک را باید رصد و تحت پیگرد و بازداشت قرار داد؟
آیا قرار است که کارگران این قربانیان صف مقدم تحریم ها به خاطر بی کفایتی دیگران برای اعمال تحریم نسبت به مردم محاکمه و زندان شوند ؟
آیا این کارگران بازداشت شده مسوول بازی با ارز و اجرای سیاست غلط ارزی که عامل بخشی از بی ارزش شدن پول هستند و باید محاکمه شوند ؟آیا سیاست های پولی و بانکی . رابطه آن با کسری بودجه دولتی را کارگران تعیین و اجرا کرده اند ؟
آیا این بازداشت شدگان مسوول عواقب زیانبار تورم افسارگسیخته و رکود در تولید و گسترش بی رویه تجارت خارجی ضد تولیدهستند و بازداشت آنها به اصلاح سیاست اقتصادی می انجامد ؟
آیا این کارگران و روشنفکران عامل خصوصی سازیها و سرمایه سوزیهای ملی ناشی از اجرای این سیاست های به شدت نابخردانه دستگاه های قانونگزار و اجرایی و سایر بانیان این سیاست ها هستند ؟
آیا این کارگران مجریان آتش به اختیاری بودند که در نیمه سال گذسته با اسارت و مرگ دختری از فرزندان این مردم شدند و موحبات برون ریزی خشم مردم را فراهم آوردند؟
آیا این کارگران سالها مسوول انباشت خشم برساخته از تبعیض و نابرابری در حق اکثریت مردم سرزمین هستند و آنها زنان (که نیمی از جمعیت کشور هستند) را از داشتن حقوق اولیه محروم کرده اند ؟ آیا تبعیض در کار و مزد و نابرابری حقوق فردی و اجتماعی زنان را این بازداشت شدگان رقم زده اند؟
آیا این کارگران عامل کالایی سازی اموزش و بهداشت بوده اند و باعث و بانی گران شدن بهداشت و درمان شده اند ؟ و هزینه های تحصیل و آموزش را تا آنجا بالا برده اند که نتیجه ای جز بالا رفتن نرخ بسوادی نداشته است؟
آیا کارگران ایران و زندانیان وابسته یه آنها منابع طبیعی را غارت کرده اند؟ محیط زیست را برای شهوت سودبری و سرمایه اندوزی استثمار و مورد بهره کشی قرار دادند ؟ جنگل ها و فضای سبز کشور را را تخریب و تغییر کاربری دادند ؟
آیا کارگران و بازداشت شدگان سال های اخیر و فعالان صنفی و سندیکایی طی دو دهه اخیر عامل بیکاری و سببساز آسیبهای اجتماعی ، افزایش کودکان کار و خیابان ، رواج اعتیاد و زباله گردی و کارتن خوانی و انواع زیستهای خیابانی ، رواج کولبری و سوختبری و گسترش انواع کار های غیر رسمی و سیاه در کارگاه های نامرعی و دهها آسیب و ناهنجاریهای دیگر اجتماعی بوده اند ؟
این پرسش ها و دهها پرسش دیگر علی القاعده باید دغدغه اصلی
دولت ها و نهاد های وابسته به قدرت باشد که نیست و بیهوده نیست که برای فرار از
پاسخگویی در برابر مردم راه سرکوب و
زندان را نشان می دهند ! و بیهوده نیست که مهمترین مطالبه روز کارگر شعار آزادی
است . آزادی زندانیان سیاسی که به خاطر همین پرسش ها زندانی شده اند و کیفر می
بینند . آزادی بیان و اندیشه بدون هیچ حصر و استثنا ، آزادی و رهایی از هرگونه
تبعیض ، آزادی برای رشد و تعالی انسانیت و برابری انسان ها . آزادی برای نفی
هرگونه بیعدالتی.
روز جهانی کارگر برهمهی کارگران و زحمتکشان ایران گرامی باد !