کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کنفدراسیون های جعلی و طبقه کارگر ایران (بخش اول)

اخیرا اخباری از رسانه ایران اینترنشنال مبنی بر تشکیل«کنفدراسیون‌کار ایران»  منتشرشد و طی آن خبرنگار این رسانه با رویا موید گفتگویی کوتاه داشت. مصاحبه شونده اعلام داشت این کنفدراسیون را برای تجمیع نیروهای کارگری که اخیرا از ایران خارج شده اند و همچنین کسانی که قبلا در خارج از ایران بوده اند، تشکیل داده‌ایم تا هم صدای کارگران و معلمان ایران باشیم. هم ارتباط بین مبارزات کارگری را در محل کار و خیابان وجود دارد، برقرار کنیم و می‌خواهیم سازمان‌های جهانی ما را به رسمیت بشناسند. به همین خاطر میهمان یکی از بزرگترین سندیکاهای آلمان DGBهستیم تا با مجمع عمومی کنفدراسیون‌کار ایران آنرا رسمیت بخشیم و موجودیت آن را اعلام کنیم .

متعاقب آن از سوی دوتن از فعالان دانشجویی اعلامیه‌ای صادر شد که ضمن گزارش اعلام موجودیت این «کنفدراسیون» به گونه ای افشاگرانه موجودیت آن را درنسبت با «اتحادیه آزاد کارگران ایران » و یکی از اعضای هیات‌مدیره آن توضبح دهند و اشاره داشتند به اینکه " امثال این تشکیلات موهوم، با امثال این تشکل‌سازی‌های جعلی انواع و اقسام اتحادیه‌ها و کانون‌ها و شوراهای نامتعارف و ضداجتماعی را در لیست‌ها و بیانیه‌ها به جنبش کارگری قالب کرده‌اند تا دربزنگاه خاص، تشکل‌های کاغذی را ضامن جهانی‌سازی رهبران پوشالی کنند". 

ادامه مطلب ...

کانون‌های بازنشستگی در بوته نقد!


مطالب بسیاری درباره بازنشستگان و رفتارهای اعتراضی آن‌ها منتشر شده است و تقریباً هر دو سه روز در هفته حرکت‌های اعتراضی، گردهمایی و حضور خیابانی از این فعالان پیشین عرصه کار و تولید و خدمات را شاهدیم. گرچه آن‌ها همواره فریاد می‌زنند «تنها کف خیابون، به دست میاد حقمون»، اما با تأسف بسیار گوش شنوایی برای شنیدن این فریادها وجود ندارد و بدتر از آن اینکه هر روز محدودسازی امکاناتی که از خود این زحمتکشان دیروز و بازنشستگان امروز بوده است، بیشتر و بیشتر میشود. نمونه محدودیتهای اخیر را می‌توان در قانون هفتم توسعه مصوب مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد که اینک در زیر پنجه‌های شورای نگهبان ورز می‌بیند.

این نوشتار قصد دارد به علت اصلی چنین فضایی که در آن از بی‌توجهی به مطالبات به‌سوی چنگ‌اندازی به امکانات حال و آینده بازنشستگان گرایش یافته است بپردازد و سوای اینکه آیا این چنگ‌اندازی از طبیعت دولت طرفدار تصاحب و سلب مالکیت صندوق‌ها از صاحبان اصلی آن، بر بستر کدام ضعف‌ها و کمبودها شکل گرفته است؛ نگاه نقادانه به ظرفی که این ضعف‌ها و کمبودها در آنجا دارد بیندازد. این ظرف همان کانون‌های بازنشستگی است که قاعدتاً نقش اتحادیه یا سندیکای بازنشستگان را دارد یا اگر قرار بود در شکل واقعی خود قالب‌گیری شود باید بخشی از ظرفی بزرگ‌تر به نام اتحادیه بیمه‌شدگان شاغل و بازنشسته (اعم از کارگران و مزد و حقوق‌بگیران و بازنشستگان مختلف) باشد. حال آنچه داریم کانون‌هایی است برای بازنشستگان که در شهرها و استان‌ها و مناطق و در نهایت کانون عالی در سطح کشور ایجاد شده‌اند.

این نوشتار بنا دارد کانونهای بازنشستگی را در سه سطح به بوته نقد نشاند

ادامه مطلب ...

بازنشستگان؛ اعتراض و دادخواهی ادامه دارد از کاظم فرج الهی

       بازنشستگی یعنی پایان دوره ی کار،  قطع رابطه شغلی با بنگاهی که (نیروی کار) در آنجا مشغول به کار بوده، برقرار شدن منظم مقرری ماهانه تا پایان عمر برای کسی که به سنی معین رسیده و دوره معینی- غالبا سی سال- بطور مرتب کسری از حقوق دریافتی خود را به صندوق بازنشستگی پرداخت کرده است؛ به گفته دیگر پس انداز یا سپرده گذاری تدریجی و منظم - در یک صندوق به همین منظور-  در طول سالهای کار و استفاده از(یا سود حاصل از) آن در روزهای پیری و از کار افتادگی. روشن است که در کنار مقرری ماهانه بهره مندی از مجموعه ای از خدمات درمانی و بهداشتی را نیز می توان- و باید- در نظر گرفت. با توجه به این پیشگفتار و در همین آغاز سخن باید با این تصویر نادرست و یاوه مرزبندی کرد؛ تصویری که دولت ها و مسئولان صندوق های بازنشستگی در تلاش مداوم برای قبولاندن آن  به جامعه هستند، تصویری که پرداخت حقوق ماهانه بازنشستگی و ارایه خدمات درمانی و بهداشتی به بازنشستگان را بذل و بخششی از جانب دولت و صندوق ها می نمایاند و تامین منابع لازم یرای پرداخت این حقوق و هزینه این خدمات را باری بر دوش دولت ها و صندوق های بازنشستگی و تحمیلی بر بودجه عمومی دولت القا می کند. بودجه هایی که تقریبا در تمامی دولت های گذشته همواره کسری داشته است.    ادامه مطلب ...